لبالب شد ز خون دل ایاغِ(1) حضرت صادق دلم چون لاله مىسوزد ز داغ حضرت صادق
چو در خاک مدینه زائرش منزل کند از جان به هر جا اشک مىگیرد سراغ حضرت صادق
در این شبها بود روشن، مزار بى رواق او که باشد اشک مهدى چلچراغ حضرت صادق
خزان هرگز نمىگردد بهار دانش و بینش از آن گلها که بشکفته به باغ حضرت صادق
معطر مىکند بوى دل آویزش فضاى جان همان گلهاى علم باغ و راغ(2) حضرت صادق
نشسته در عزا موسىبن جعفر با دلى سوزان زند آتش به جانش سوز داغ حضرت صادق
ز شعر جانگدازت شعله خیزد «حافظى» زیرا شد از خون جگر لبریز ایاغ حضرت صادق
"محسن حافظى"
پینوشتها:
1- کاسه
2- دامن کوه